67 داروی طب سنتی برای درمان کرونا کد اخلاق گرفتند/ بزرگترین اشتباه طب مدرن چیست؟

دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ – ۰۰:۰۳ 67 داروی طب سنتی برای درمان کرونا کد اخلاق گرفتند/ بزرگترین اشتباه طب مدرن چیست؟
با آماری که یک ماه پیش منتشر شد از مجموع بیش از ۲۵۰ طرح تحقیقاتی مصوب دانشگاههای علوم پزشکی کشور که کد اخلاق کمیته و کد IRCT را گرفتند، ۶۷ طرح، طرحهای طب سنتی، طب مکمل و گیاهان دارویی است که نشان دهنده یک پتانسیل بزرگ است.

گروه سلامت خبرگزاری فارس: طب سنتی بی هیچ شبهه و ابهامی شاخهای از علم پزشکی به حساب می آید، اما وقتی حرف عمل کردن به نسخههای آن به میان میآید دوباره داستان محبوبیت و البته مهجوریت همزمان آن در جامعه نیمه مدرنمان مثل زخم کهنه ضماد نبستهای دوباره زبان باز میکند. عدهای بی برو بگرد با هر سرفه و عطسهای خود را به هزار و یک نسخه از آزمون گذشته و نگذشتهاش میدهند و عدهای دیگر طب و طبیبش را با هم زیر سوال میبرند. حرف ناحساب شان هم این است که تا به دانشگاه و آزمایشگاه و اتاقهای جراحی و پزشکی نوین و هستهای دسترسی داریم چرا باید به طبی که محصور در گذشته مانده تن بدهیم. هنوز چیزی از پاندمی کرونا نگذشته بود که اقدام نسنجیده عدهای کارنابلد برای این طب دردسرها به راه انداخت. نام طب سنتی را میان بلوا افتاد. اما آنچه مغفول ماند رصد نکردن پیشرفتهایی بود که طب سنتی در قواعد و چهارچوب های آکادمیک در دهههای گذشته در کشورمان به آن دست پیدا کرده بود.
در نشست پیش رو مژگان تنساز عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و معاونت توسعه سلامت دفتر طب ایرانی، حسین رضاییزاده پزشک و دکترای تخصصی طب سنتی ایران و رییس دانشکده طب ایرانی دانشکده دانشگاه علوم پزشکی تهران و دبیر برد آموزشی طب سنتی و تاریخ پزشکی وزارت بهداشت و همچنین آرمان زرگران داروساز پزشکی و داروساز سنتی و عضو هیئت علمی دانشکده طب ایرانی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران و مشاور امور بین الملل دفتر طب ایرانی از پتانسیل های این دانش گفتند و ضرورت حمایت از این طب بومی را برایمان تبیین کردند.
***چند ماه از آغاز پاندمی کرونا گذشته بود که وزیر بهداشت پس از مشاهده تجربیات چینیها در خصوص به کارگیری "طب چینی" برای درمان بیماران کرونایی، در نامهای به اصطلاح چراغ سبز را به متخصصان طب سنتی نشان داد تا بتوانند به صورت فعالانهتری در این موضوع ایفای نقش کنند. خواهش میکنم توضیح دهید وضعیت قبل از نامه وزیر چگونه بود و پس از این نامه چگونه شد؟
زرگران: طب ایرانی یک رشته دانشگاهی است و یک ظرفیت و پتانسیل بزرگ در حوزه پیشگیری و درمان دارد. وقتی در جامعه با یک مشکل مثل کرونا یا هر بیماری دیگری مواجه میشویم طب ایرانی ظرفیتها و متخصصانی مثل سایر رشتهها برای فعال کردن و کمک گرفتن از آنها دارد و از آنان استفاده میکند. پیش از نامه آقای وزیر نیز متخصصین ما با داشتههای علمی خود سعی کردند در این حوزه ورود داشته باشند. آقای وزیر هم نامه زدند و حمایت کردند که این اتفاق بیافتد و این اقدام وزیر را ارج می نهیم. گروه های مختلف علمی از همان روزهای نخست در جامعه طب ایرانی شکل گرفت و این گروهها بر اساس ایدههایی که از متون طب سنتی گرفته شده بود و از منظر مطالعات متاخر هم شواهدی برای احتمال اثربخشی آنها بود را پیشنهاد دادند و در قالب طرح های مختلف کلید خوردند و مراحل قانونی خود را از مسیر کمیته اخلاق و گرفتن کد IRCT که هر پژوهشگر دیگری در هر رشته دیگر طی میکند، پیش بردند که به تعداد زیادی طرحهای تحقیقاتی در حوزه طب سنتی، طبهای مکمل و گیاهان دارویی منجر شد.
مسیری که دانشگاه پیش گرفت بر خلاف آن چیزی که در طب مدرن و رایج اتفاق افتاد، یک مسیر کاملا مبتنی بر شواهد علمی بود. یعنی در بحران در کل دنیا فرصت چندانی برای پژوهش نبود و سریع خیلی از داروها پیشنهاد و استفاده میشد تا ببینند جواب میدهد یا نمیدهد که اکثرا هم جواب نمیداد و مرتبا پروتکلها عوض میشد؛ ولی طب سنتی مسیر پژوهش را پیش گرفت. با آماری که یک ماه پیش منتشر شد از مجموع بیش از ۲۵۰ طرح تحقیقاتی مصوب دانشگاههای علوم پزشکی کشور که کد اخلاق کمیته و کد IRCT را گرفتند، ۶۷ طرح، طرحهای طب سنتی، طب مکمل و گیاهان دارویی است که نشان دهنده یک پتانسیل بزرگ است.
نگاه کنید و ببینید عده و عده طب سنتی در کشور نسبت به گروههای دیگر پزشکی چقدر است و نسبت آن به علوم پزشکی جمعیت کوچکی است. تعداد هیئت علمی طب ایرانی حدود سه دهم درصد کل هیئت علمی دانشگاههای علوم پزشکی کشور است اما یک چهارم طرحهای کووید ۱۹ که موفق شدند کد اخلاق دریافت کنند، متعلق به طب سنتی است که این نشان دهنده پتانسیل و دغدغه زیادی است که متخصصین این حوزه دارند که در این فضا با نگاه علمی وارد شدند. در حال حاضر بسیاری از این طرحها روی حجم نمونه های بالا مانند 300 و یا تعداد بیشتری از بیماران تست شد و جواب مثبت در برخی پارامترها و تسریع بهبودی داده است که ما در دفتر طب ایرانی آنها را رصد میکنیم و گزارش اولش را آماده کردیم و به مقامات مربوطه ارایه کردیم تا از مسیر معاونت درمان و سپس ستاد کرونا و کمیته علمی مربوطه وارد چرخه درمان شود. نتایج این طرح ها روی بسیاری از شاخص ها و پارامترها موثر بودند. تاکید میکنم هیج کدام از اینها درمان کرونا نبودند که مثلا بگوییم اگر بیماران مبتلا به کرونا فلان قرص را بخورند خوب میشوند، ولی در بسیاری از شاخصها کمک کننده بودند. مثلا روی میزان سرفه، افت اکسیژن، بهبود علایم و بخشهای مختلف تاثیر داشتند که اینها برای ما پتانسیل ایجاد میکند و میتواند مبتنی بر دانش بومی ما با کمترین هزینه در بهبود حال بیماران کمک کننده باشد.
وقتی این نتایج بیرون بیاید با قضاوت بهتری میتوانیم در این حوزه ورود کنیم و آن گاه این انتظار از وزارت بهداشت میرود طرحهایی که مبتنی بر شواهد علمی و درست است و در کارآزماییهای بالینی اثرگذاریشان را نشان داده، وارد چرخه درمان شود. هدف نهایی ما کمک کردن به بیماران است و فرقی نمیکند طب سنتی یا نوین باشد، پزشکی یک پزشکی است که شاخههای مختلف دارد که یک منظر از دیدگاه داروهای مرسوم جلو میرود و یک دیدگاه دیگر از منظر گیاهان دارویی و طب سنتی ایده و الهام میگیرد و نهایتا چیزی که از بوته آزمایش بیرون میآید را باید استفاده کنیم.
***موضع وزارت بهداشت درباره تجویز این داروها برای بهبود نسبی چگونه است؟
زرگران: موضع وزارت بهداشت در حوزه طب سنتی موضع پژوهش است یعنی گفتند طب سنتی در حوزه پژوهش اثربخشی خود را نشان دهد و ما هم همین مسیر را رفتیم و در پژوهش نتایجمان در حال بیرون آمدن است و این نتایج وقتی جمعبندی شود در قالب گزارشهای متقن و مفصل خدمت مقامات مربوطه در ستاد مبارزه با کرونا و غیره پیشنهاد خواهد شد و مسئولین مربوطه دربارهاش تصمیم خواهند گرفت.
***دیر نیست؟
زرگران: نمی توانیم بگوییم دیر یا زود؛ به هر حال یک چیز مبتلابه جامعه ماست. مسیری که در وزارت بهداشت در حوزه طب سنتی طی شد مبتنی بر پژوهش بود.
***اینکه وزرات بهداشت برای طب سنتی فقط شان پژوهش قائل است و مجالی برای ورود به میدان اجرایی نمی دهد ناراحت کننده نیست؟
زرگران: شأن پژوهش بالاترین شأن است. این پژوهش ها باید به بازوی اجرایی در درمان تبدیل شود و ما به این اعتقاد داریم و میگوییم پژوهش کردیم و شواهد بالینی درست کردیم و باید از گام پژوهش به گام مداخله برسیم. البته بنده هم این انتقاد را کردم. در بحران هر آنچه که هست معمولا وارد کارزار میشود. کشورهای دیگر هم با مدلهای دیگری این کار را انجام دادند. مثلا چین در همان ابتدا وارد مداخلات درمانی شد و بیش از 90% مداخلات درمانی با کمک طب چینی بود. من مسیرش را گفتم و خوب و بدش را به دوستان دیگر میسپارم.
رضایی زاده: چون سیستم پزشکی رایج سیستم غالب است و برای خودش این حق را قائل است که بر اساس این که مکانیزم اثر یک دارو را میشناسد، تجویز کند. واقعیت این است که پزشکی رایج بر اساس مکانیزم اثرهایی که حدس می زد، داروهایی که وجود داشت و ما مکانیزم اثرهایش را می شناختیم، مشغول ترایال بود. تمام پزشکی جهان داشتند ترایال میکردند ولی وقتی سیستمی غلبه دارد قدرت و تصمیمگیری را هم از خود میداند. در همان ابتدا یک بخشنامه آمد که با فاصله کوتاهی لغو شد که بر اساس حدس و گمان منطقی و شواهدی از سایر مکانیزم اثرهای احتمالی موثر هر دارویی فکر میکنید ممکن است موثر باشد را استفاده کنید اما پس از یک ماه لغوش کردند و به مصوبه قانونی اخلاق پزشکی که وجود داشت استناد کردند و محدودش کردند؛ یعنی یک بار مثل شرایط جنگی باز کردند ولی صرفا برای داروهای شیمیایی بود.
در خیلی جاهای دنیا این مقاومت وجود داشت. چون پزشکی رایج خود را سیستم غالب میداند و قدرت و تصمیمگیری هم در دستش است. خودش پیشنهاد میدهد چه دارویی استفاده شود و کسی شکایت یا محکوم نمیکند و میگوید با یک منطق عقلانی پیش رفته است. از طرف دیگر من اگر بگویم سیستم مدرن و رایج پزشکی، سیستم و داروها و مکانیزم اثر داروهای گیاهی را نمیشناسد، با اعتراض شدید مواجه میشوم و میگویند برای چه باید اجازه دهند که این داروهای گیاهی و طب سنتی هم مورد آزمایش قرار بگیرند و در این هسته آزمون شود.
به نظرم نامه دکتر نمکی ناظر به همین موضوع بود که اگر شما علم یک موضوع را ندارید افراد دیگری هستند که علم این موضوع را دارند و پزشک، داروساز و متخصص داروسازی هستند و مثل داروهای شیمیایی مکانیزم اثر داروهای گیاهی و مسیرهای اثربخشی یک دارو را می شناسند؛ پس اگر از حدس و گمان و سپس آزمون استفاده میکنید آنها هم باید بتوانند این کار را بکنند. شاید یک دلیل این که دکتر نمکی به این موضوع توجه داشت داروساز بودن خودشان بود؛ چون آنها هم میدانند داروهای گیاهی مکانیزم اثرهای شناخته شده برای خود دارد و در دنیا تکست و مراجع قانونی دارد که مکانیزم اثرهایش شناخته شده است.
بعضی از داروهایی که دوستانمان معرفی کردند و مقالاتی که در این مدت در دنیا ترایال شد داروهایی بودند که مکانیزم اثرهایشان در آنفلوانزاهای قبلی، سارس، مرس، آنفلوانزای خوکی و آنفلوانزای پرندگان ترایال شده بودند و اثربخشی هایشان دیده شده بود، حالا بر اساس مکانیزم اثرهایی که در این بیماری برای همه ناشناخته بود، حدس می زنند ممکن است فلان گیاه هم موثر باشد که این منطق حکم میکند عادلانه و منصفانه با هر دو برخورد کنند؛ ولی سیستم این گونه تصمیم گرفته که خودش این حق را دارد و آزمون میکند و نتایج را میبیند چون شرایط بحرانی است اما چون دیگری را نمی شناسد باید مکانیزم اثر و پروپوزال تحقیقاتی بنویسد و خود را توجیه کند و ترایال کند و وقتی ترایالها تمام شد، حق ندارد گزارشها را منتشر کند و باید صبوری کند تا آنها بررسی کنند و صحت و سقمش را راستیآزمایی کنند. پس از آنکه همه این اتفاقات افتاد تازه نقطه اول بسمالله میشود و یک شخص حقیقی باید متولی آن دارو شود و تقاضای تولید آن را بدهد. تقاضای تولید میشود مکانیزم و سازوکاری که باید در سازمان غذا و دارو طی شود تا به عنوان یک دارو شناخته شود و پروانه تولید بگیرد که این فرآیند حداقل 2 سال طول میکشد.
*** چرا این حق آزمون و خطا در حوزه داروهای شیمیایی داده میشود ولی داروهای طب سنتی این اجازه را ندارند. اساسا عوارض داروهای گیاهی بیشتر است یا داروهای شیمیایی؟
رضایی زاده: وقتی واژه دارو را استفاده میکنیم یعنی چیزی که می تواند بالقوه یا بالفعل سمیت یا عارضه داشته باشد. وقتی میتواند اثربخش باشد که بتواند کاری انجام دهد و وقتی کاری انجام بدهد پس میتواند بالقوه یا بالفعل عارضه داشته باشد. یک باور غلط در جامعه داریم کسانی که به سمت داروهای گیاهی یا طبیعی میروند این است که میگویند اگر خیر نرساند شر هم نمیرساند در حالی که برخی از داروهای گیاهی عوارض جدی دارند.
اما در خصوص داروهای شیمیایی باید مطالعه شود تا ببینیم که داروهای موجود چقدر کارایی و چقدر امنیت داشتند و چقدر منجر به نجات مردم شدند. اینها چیزهایی است که مطالعات گذشتهنگر نشان خواهد داد که چه اتفاقی افتاده است. البته در همین مدت هم داروهایی استفاده میکردند و بعد از چند وقت گفتند ممنوع است چون مشخص شد بیشتر تاثیرات منفی دارد و منجر به مرگ بیماران میشود تا این که کمک کند و نجات دهد؛ اما در داروهای گیاهی این فاز برایش در هیچ جای دنیا غیر از چین باز نشد.
از همان روزهای اول حدود 9 ویدئو کنفرانس با چین داشتیم که یک سوی این نشستها همیشه از شهر ووهان بود و دائما با آنها در ارتباط بودیم.گزارشی که به ما می دادند حاکی از آن بود که تقریبا در اوایل کار در خود چین هم مقاومتهایی وجود داشت و حدود 40 تا 45 درصد به آنها اجازه میدادند تا ورود کنند و در کنار پزشکی رایج کارهایی انجام دهند و بیشتر هم از دارو استفاده میکردند که داروهای گیاهی طب چینی بود. آنها کمکم به این نتیجه رسیدند که بیمارانی که دارند از داروی گیاهی در کنار داروهای شیمیایی استفاده میکنند کیفیت زندگیشان بالاتر است و مرگ و میر کمتری است. آخرین چیزی که در گزارش هایشان به ما گفتند این بود که میزان همزمانی استفاده از داروهای گیاهی و روشهای رایج به بیش از 92% رسیده بود و معتقد بودند که در تمام مراکزی که این دو درمان توام استفاده شده مرگ و میرشان نزدیک به صفر بوده و گفتند کمترین مرگ و میر را جایی داشتند که این دو را با هم استفاده کردند و از آن ظرفیت استفاده کردند.
در چنین آشفته بازاری واقعیت این است که مکانیزم اثرها چیزی است که بعدا شناخته میشود. در داروسازی نوین هم این را داریم و مثلا بشر سالها داشت از آسپرین استفاده میکرد؛ زمانی که فردریک بایر آسپرین را تولید کرد مکانیزم اثرهای مربوط به آسپرین در بدن 30 سال بعد شناخته شد. ما در پزشکی اصطلاحی به نام پراگماتیسم یا عملگرایی داریم که میگوید اگر دارید نتیجه و میزان ایمنی و اثربخشی را میبینید استفاده کنید، ولو اینکه مکانیزم اثر را ندانید. مثلا در فارماکولوژی وقتی میخواهند برای یک دارو مثل دیگوکسین که یک داروی قلبی مشهور است و همه دارند استفاده میکنند، توضیح دهند برایش 10 مکانیزم اثر گفته میشود که همهاش احتمالات است ولی میلیونها نفر در دنیا دارند از دیگوکسین استفاده میکنند. جالب این است که دیگوکسین هم از یک گیاه گرفته شده است. به نظرم برخورد منصفانهای در خصوص داروهای گیاهی و طب سنتی صورت نگرفت. میشد میدان بازتری به این حوزه داد.
از همان ابتدا که دکتر نمکی این ابلاغ را زدند 24 ساعت طول نکشید که واکنشهای مختلفی به عنوان مقاومت در برابر این موضوع شروع شد و در جامعه هم منتشر شد. از همان موقع بلافاصله و همچنان مداوم واکنشهای من و تو، بی بی سی فارسی و ایران اینترنشنال را داشتیم. این شبکه ها مشخصا ورود طب ایرانی به کرونا را به شدت تحلیل میکردند و تحلیلهای آنها خیلی مشابه تحلیلهای داخلی و چیزهایی که در داخل منتشر میشد، بود. خیلی جالب بود که ظهور و بروز آقای سعید حجاریان بعد از مدتها مقاله درباره طب سنتی بود. ایشان در مقاله خود خواسته بود یک موضوع سیاسی را نقد کند ولی با موضوع طب سنتی شروع کرده و آخرش نقد سیاسی کرده بود. همداستانی رسانههای معاند و خارجی با چیزی که در داخل داشت اتفاق میافتاد برایمان عجیب بود و هنوز هم هست کما این که چند روز گذشته هم این اتفاق باز هم تکرار شد. نامههایی که صبح اینجا رد و بدل میشد شبها در اینترنشنال خوانده میشد و اینها سوال است. تا قبل از ماجرای کرونا ورود این شبکهها به طب سنتی غیر آکادمیک بود و به اصطلاح خودشان آنها را نقد میکردند؛ اما از ماجرای کرونا صراحتا شروع کردند و طب سنتی دانشگاهی و آکادمیک را نقد کردند و تصاویر ما و تصاویر دانشگاهها را نشان میدادند و موضوعشان طب سنتی شد که در دانشگاهها تدریس میشود که هنوز هم این کار را انجام میدهند.
همزمان با کرونا یک اتفاق دیگری نیز افتاد. یک درس دو واحدی "آشنایی با مبانی طب ایرانی و مکمل" سال ها بود که مصوب شده بود و هر دفعه به بهانههای مختلف و با اشکال مختلف مرتبا عقب میافتاد. این درس برای کوریکولوم آموزشی هفت گروه پزشکی، دندان پزشکی، داروسازی، توانبخشی، پرستاری، مامایی و تغذیه اجباری و مابقی اختیاری بود. ما تولید محتوایمان را در تابستان و همزمان با کرونا انجام دادیم. مصوبه وزارت بهداشت این بود که این درس در قالب دو واحد مجازی ارائه شود. قرار بود دانشجویان فایل ها را گوش دهد و در 13 – 14 جلسه با مبانی آشنا شوند. سالها پیش پارلمان انگلستان این درس را برای دانشجویان پزشکی پیشنهاد کرد و آنها اصطلاحی به نام "دموکراسی در پزشکی" به کار میبردند و میگفتند اگر مردم چیزی را میخواهند و آن را دوست دارند پزشک موظف است او را راهنمایی کند. بیماری میآید و میگوید فلان دارو را استفاده میکند و پزشک حق ندارد بگوید من نمیدانم و هر کاری میخواهی بکن یا حق نداری استفاده کنی. هر جوابی که میخواهد بدهد باید با این موضوع یک آشنایی قبلی داشته باشد. پارلمان کوریکولوم پزشکی را پیشنهاد داد و اجبار کرد که این درس را بگذارند. آمریکاییها هم از سال 2000 به بعد اول از واحدهای اختیاری شروع کردند و سپس کنسرسیومی بین 23 دانشگاه از بزرگترین دانشگاههای آمریکا برای نوشتن یک کوریکولوم واحد تشکیل شد تا دانشجویان پزشکی با مبانی طب سنتی و مکملی مثل طب چینی، داروهای گیاهی، ماساژ و غیره که در دست آنهاست، آشنا شوند. در تمام دنیا اتفاق افتاده بود و ما آخرین کشور بودیم که گفتیم باید این اتفاق بیفتد.
چیزی که جالب بود در وهله اول با این که برخی از دانشگاهها کشور نامه ابلاغ این درس را ارجاع ندادند و امضا ندادند و آن را مختومه کردند 2170 دانشجو در این بازه زمانی ثبتنام کردند. بلافاصله شرایط کرونا هم شروع شد، خیلی از دانشجویان چون ترم آخر بودند و میخواستند دفاع کنند تازه متوجه شدند این درس اجباری بوده و باید میگذراندند لذا درخواستی آمد که بقیه هم این درس را میخواهند. هنوز آن دوره تمام نشده بود که ما فراخوان دوم را دادیم و گفتیم این را به عنوان میان ترمی یا ترم تابستانی تلقی کنند که 8350 نفر ثبتنام کردند. واکنش آقای سعید حجاریان به آن 2170 نفر اول بود و واکنش اینترنشنال و من و تو به این 8350 نفر بود. چون برایشان عجیب بود در این هفت حوزه پزشکی چیزی در حدود 11000 نفر میآیند با موضوعی آشنا شوند که تاکنون به شکل آکادمیک چیزی راجع به آن نشنیدند که این یک جذابیت و منطق و عقلانیتی دارد. طبیعی است برای کسی که با این موضوع مخالف است واکنش ایجاد میکند که اگر اینها بشنوند میفهمند به عطار و بقال کوچه و خیابان که ممکن است حرف های نامربوط بزنند این آدم افتراق قائل خواهد شد.
اوایل انقلاب دندان پزشک زیاد نداشتیم و دندانساز داشتیم. اگر یادتان باشد برخی از آنها در تابلویشان کمک دندان پزشک تجربی مینوشتند و خیلی از داروخانه ها هم به اصطلاح پراتیک بودند و دکترای داروسازی نبودند ناگهان کشور شروع به تربیت دندان پزشک کرد و آموزش این رشته را متوقف کرد و به جایی رسیدیم که آن قدر دندان پزشک داریم که به سراغ دندانساز نمیرویم و نسلش تمام شده است. در داروسازی هم این اتفاق افتاد و به اشباع رسیدیم.
در دهه 1990 تا 2000 در آمریکا چند اتفاق افتاد. دیدند مردم به این موضوع اقبال دارند و کمیسیونی به نام سیاستگذاری طب مکمل کاخ سفید تشکیل شد. وقتی این کمیسیون تشکیل شد رئیس دفتر رئیس جمهور وقت آمریکا یک مقدمه یک صفحهای کوتاه برایش نوشت که مردم این طبها که غیر از پزشکی رایج است را میخواهند و به سراغش رفتند و وظیفه ما به عنوان دولتمرد و حکومت است که موضوع را بررسی کنیم که اگر به ضررشان است آنها را آگاه کنیم و اگر به نفع مردم و جامعه است شرایط را تسهیل کنیم.
حوزه طب ایرانی نیاز و فرهنگ مردم است. هیچ جای دنیا به کسی اجازه نمیدهند وقتی همسانی فرهنگی و نیاز فرهنگی وجود دارد را ممنوع کنیم. حال می بینیم که مردم نیاز دارند و این دانش مال ماست و به آن سوی آب رفته است و با اسمها و چیزهای دیگر دارد استفاده میشود و باید به شکل آکادمیک احیا شود. کسانی که با توسعه آکادمیک طب ایرانی مخالفت میکنند دارند به شارلاتانیسمی که در جامعه وجود دارد و سوءاستفادههایی که میشود، دامن میزنند. اگر میگویند کسانی به دلیل استفاده از طب سنتی از درمان اصلی محروم شدند یا درمان هایشان به تعویق افتاده و فرصتهای طلاییشان را از دست دادند به نظرم کسانی گناهکارند که اجازه نمیدهند طب آکادمیک توسعه پیدا کند تا مردم بتوانند بر اساس نیازشان از این ظرفیت استفاده کنند.
زرگران: واقعیت این است که در طب سنتی ما پیشرو نیستیم و موهبتی داریم و این است که طب ایرانی را در کشورمان داریم و جزء چند کشور معدود دنیا هستیم که یک مکتب طبی مخصوص خودمان داریم مثل چینیها، هندیها و تایلندیها. اما در پرداختن به طب سنتی پیشرو نیستیم و در ابتدا کشورهای دیگر این موضوع را راه انداختند و دیدیم ما که یکی از صاحبان این ماجراییم عقب ماندیم و باید علمی و آکادمیکش بکنیم. سازمان بهداشت جهانی هم برای این موضوع سازوکار دارد و در سازمان بهداشت جهانی واحدی برای طب سنتی تلفیقی و مکمل وجود دارد که دکتر یانگ چی رئیس این واحد هستند. سازمان جهانی بهداشت در این قضیه استراتژی نوشته و الآن استراتژی 2014 تا 2023 آن دارد انجام میشود و برای این حوزه سرمایه گذاری میکند و طرح اجرا میکنند. ما طرح 6 بلوک سلامت را با حمایت و پروژه سازمان جهانی بهداشت در ایران انجام دادیم و برای دنیا هم پایلوت شد و قرار شد در جاهای دیگر جهان هم استفاده شود. مدلی که ما طراحی کردیم از مدل عامی بود که برای بهداشت وجود داشت که ما برای طب سنتی خاصش کردیم و این مأموریت سازمان جهانی بهداشت به ما بود که این کار را انجام دهیم.
سازمان جهانی بهداشت برای طبهای سنتی بنچمارک(Benchmark) نوشته مثل بنچمارک تای مدیسین، چاینیز مدیسین(طب سنتی چین)، یونانی مدیسین(طب سنتی یونانی). بنچمارک های آموزش و اقدامات بالینی. امسال برای اولین بار توانستیم بعد از سال ها سازمان جهانی بهداشت را متقاعد کنیم که طب ایرانی با نام پرشین مدیسین یک طب مستقل ریشهدار است و سازمان جهانی بهداشت ما را به رسمیت شناخت و اجازه نگارش بنچماک را به ما دادند و ما باید زیر نظر خود سازمان جهانی بهداشت بنچمارکها را بنویسیم.
ما اصلا چیز خارج از عرفی نمیگوییم. یک گزارش علمسنجی مقالات حوزه طب ایرانی منتج از پایگاه استنادی Scopus را درآوردیم. مقالات متعددی با عنوان دانشکدههای ما چاپ شده است. خب شواهد علمی همین کارآزماییهای بالینی است که بعدا به مقالات مروری (Review Articles) وارد شده و بعدا به تکست بوکها(Textbook) آمده است. ما هم در همین مکتب علمی درس آموختیم و اینها را بلدیم و با همین هم داریم به جلو میرویم. فقط دانشکدههای ما بیش از 1000 مقاله تولید کردند و زمانی که مراکز و دفاتر تحقیقاتی وعلمی حوزه طب ایرانی را جمع میزنیم بیش از 2000 مقاله نمایه شده فقط در اسکوپوس استخراج کردیم و ترندش یک ترند در حال رشد است و سال به سال دارد رشد پیدا میکند و هر سال شواهد و مدارک(evidence) بیرون میآیند و بیشتر میشود. ما یک رشته بسیار جوان هستیم وقتی اینها را کنار هم قرار میدهیم میبینیم حرف خارج از عرفی زده نمیشود. اگر قرار باشد به چیزی که شارلاتانیسم این حوزه است استناد کنیم و آن را چکشی بر سر دانشگاه و نگاه علمی بکنیم بسیار خارج از انصاف است و باید عملکرد خود دانشگاه را نقد کنیم. با همه جوان بودن این رشته و کم بودن نیروهای ما، کارهای علمی بزرگی کردند و سازمان جهانی بهداشت را متقاعد کردند که طب ایرانی را به رسمیت بشناسند.
ما خیلی جاها نقص داریم و اساتید بزرگ باید کمک کنند که این رشته به مسیر بهتر و جاهای بهتری برسد. این پتانسیل وجود دارد و یک دانش بومی مبتنی بر دانش ملی خودمان است و اگر خودمان از آن حمایت نکنیم هیچ کس حمایت نمیکند و باید منتظر باشیم دیگران این طب را به نام خود بزنند و دارند تلاش میکنند که این کار را بکنند. اسمهای مجهولی در دنیا وجود دارد که میخواهد این طب را به نام خودش قبضه و مصادره کند طب عربی و طب آناتولی و …
بسیاری اوقات بحث میشود که اگر این مطالب در کتابهای مرجع پزشکی بیاید قبول میکنیم. بیان این مطلب ضروری است که طبهای مکمل کتاب مرجع دارند و در دنیا تکست بوک دارند، همان طور که طب داخلی یا روان پزشکی تکست بوک دارد. چند نفر از اساتید بزرگ در تکستهای پزشکی مطلب نوشتند؟! خیلی باید در قلههای دانش باشند تا بنویسند. برای مثال فارماکوپه گیاهان دارویی آمریکا (AHP) یکی از مهمترین تکست های گیاهان دارویی دنیاست که دوتا از فصل هایش(CHAPTER) را ایرانی ها دارند مینویسند. همکاران ما در بالاترین سطوح علمی حوزه طب سنتی و گیاهان دارویی دارند کار میکنند و دنیا ما را قبول کرده و مقالاتمان در بهترین مجلات دنیا چاپ میشود و هیچ کدام اخم و تخم نمیکنند و در مجلات پزشکی هم کارآزماییهای بالینیمان را چاپ میکنیم. آن طرف دنیا با نگاه مهربانانهای به ما به عنوان یکی از صاحبان طبهای سنتی مهم در جهان مینگرند؛ اما از این سمت که ما انتظار مهربانی بیشتری داریم اتفاق دیگری میافتد. طب سنتی چیزی نیست که متعلق به یکی دو نفر باشد بلکه متعلق به کل کشور است و اگر آن را احصا کردیم منافعش در جیب سلامت، اقتصاد، تولید و اشتغال کشور میرود و منافعش برای کل کشور است ولی اگر چشم به روی این فرصت بستیم فرصتسوزی کردیم.
زرگران: وقتی به علم سنجی میرسند میگویند مقاله. بعد می بینیم که مقالات همکاران ما در بهترین مجلات پزشکی دنیا چاپ می شود؛ چطور آنها میفهمند و آن را چاپ میکنند و به اشتراک میگذارند و به عالم و آدم نشان میدهند ولی اینجا به زبان فارسی برای این که مطلب را منتقل کنیم متوقف مان می کنند.
*** دوستان فرمودند که 67 دارو کد اخلاق را گرفتند و می بایست در درمان بیماران کرونایی استفاده شوند. آیا چنین اتفاقی افتاده است. مطلب دیگر اینکه آیا درمانگاه و یا کلینیکی وجود دارد که اختصاصا درمان بیماران کرونایی به وسیله داروهای طب سنتی انجام شود؟
تنساز: هر طرحی که کد اخلاق گرفته قاعدتا وارد یک بیمارستان شده و با سازوکار و پروتکلهای مصوب در همان پروپازال در بیمارستان دارد انجام میشود؛ اما کلینیک یا درمانگاه به همکاران ما اختصاص داده نشده تا در آنجا بیماران کرونایی را بر اساس مبانی طب سنتی ویزیت کنند. علیرغم تلاشهایی که همکاران انجام دادند و اعلام آمادگی که همکاران از روز اول کردند و بعضا این انتقاد را داشتند که در زمان جنگ به یک جوان 24 – 25 ساله اعتماد میشد و یک لشگر به او میسپردند و خیلی خوب آن لشگر را مدیریت میکرد و ما هم اکنون پزشکان 40 – 50 ساله با بیش از 20 سال سابقه طبابت در همین حیطه و اعضای هیئت علمی دانشگاه -دارای مقالات متعدد- داریم و اعلام آمادگی کردند که این کار را به آنها بسپارند و صفر تا صد مسئولیتش را قبول میکنند و در قالب تیم هایی با همکاری سایر متخصصین مربوط فعالیت کنند، ولی متاسفانه چنین درمانگاهی نداشتیم. اما در مطبهای شخصی مراجعات صورت میگرفته و در دفتر طب ایرانی هم راهنمای بالینی مواجهه با بیماری کرونا را از همان روز اول مبتنی بر شواهد با همکاری دانشکدههای مختلف طب سنتی منتشر کرد و علیرغم این که از متون طب سنتی استخراج شده بود به ویژه در افزایش سیستم ایمنی یعنی پیشگیری از کرونا و در مراحل ابتدایی ابتلا و بیماران سرپایی و بعدا در بیماران بستری پروتکلی منتشر کرد که خط به خطش مبتنی بر شواهد است و ما هم به عنوان پزشک اینها را به ویژه در حیطه تغذیه استفاده کردیم و مردم هم از روز اول از گیاهان و غذاهایی که در افزایش سیستم ایمنی کمک میکند و تغییر سبک زندگی که منجر به افزایش سیستم ایمنی میشود استقبال زیادی داشتند و چیزی بود که همکاران ما از روز اول توصیه کردند و مردم از آن استفاده میکردند. امیدوارم این هم در بوته آزمایش برود و ببینیم که چقدر موثر بوده است. همان گونه که الآن طرح هایی برای بیمارانی که سرپایی هستند یا بیماران بستری مصوب شده طرح هایی هم در دست اجرا است برای تقویت سیستم ایمنی و کاهش ابتلای افرادی که در مواجهه با بیماری کرونا هستند را بررسی کند و ان شاالله از بوته آزمایش سربلند بیرون بیاید.
*** شما در خلال سخنانتان از عبارت "شارلاتانیسم طب سنتی و گیاهان دارویی" استفاده کردید منظورتان از این عبارت چیست و به چه کسانی بر میگردد و مرز شما با این افراد کجاست و چقدر اشتراک و افتراق دارید؟
زرگران: در کتاب المنصوری فی طب رازی هم که مراجعه میکنید فصلی در مورد شارلاتانیسم و افرادی که خود را طبیب میدانند و طبیب نیستند وجود دارد و این چیز جدیدی نیست و زمان رازی هم بوده است. اما در خصوص شارلاتانیزم ما باید از دو منظر به قضیه نگاه کنیم یکی این که تعریف هر کدام از این پارامترها در جای خودش است. ما چیزی به نام طب سنتی داریم و این طب فقط یک چیز تجربی نیست بلکه مبتنی بر شواهد است و کاملا متکی به فلسفه و دانش است و در طول هزاران سال تکوین پیدا کرده و هفده هزار کتاب در این خصوص نوشته شده است. همچنین در دنیا چیزی به نام داروشناسی بومی هم داریم که در منطقه یا شهر یا روستایی افرادی هستند که پسر از پدر دانش را آموخته و تجربی استفاده میکنند که دانش بومی است و در کشورهایی مثل آمریکا و غیره طب افراد بومی را دارند که بومی آن منطقه است. البته ما به این مفهوم طب بومی نداریم بلکه طب محلی است که این مبحث در دنیا برای خودش سرفصل دارد و محترم است و هیچ کس هم با آن مشکلی ندارد و جزء فرهنگ جامعه است و در دنیا برایش مدل و پروتکل وجود دارد و انجمن جهانی و کدهای اخلاق دارند. مثلا وقتی شما در دانشگاه با آنها مواجه می شوید باید مواظب باشید حق و حقوق آنان را ضایع نکنید. خلاصه اینکه سازوکار خیلی مفصلی دارد و در دنیا نسخهاش را پیچیدهاند که چگونه با آن برخورد کنند و حتی سازمان مالکیت جهانی (WIPO – World Intellectual Property Organization) برای اینها سند دارد و اینها سند حقوقی و مالکیتی دارند که چگونه باید با اینها برخورد کرد.
***شما به این مسئله قائل هستید؟
زرگران: بله، این چیزی است که وجود دارد. این نیست که به آن قائل باشیم یا نباشیم چون نظم و سازوکار پذیرفته جهانی دارد. اما گاهی اتفاقاتی میافتد و نگاه مردم به طبیعت و داروهای گیاهی به قدری گسترده میشود که برای افرادی که سودجو هستند یک بازار مالی هیجان انگیزی ایجاد میکند و به این واسطه به عرصه درمان ورود میکنند که بعضا این افراد دانش کافی ندارند و ادعاهای عجیب و غریب میکنند. مثلا میگوید دارویی درست کردم که سرطان یا کرونا را درمان میکند. حرف ما این است که وقتی هنوز کرونا نیامده و مواد ناشناخته زیادی دارد چطور دارویی برای درمان آن پیدا کردید. ادعا میکنند که 100 نفر را درمان کردم. پاسخ ما این است که این بیماری کلا از هر 100 نفر 5 نفر را به کام مرگ میکشاند اینها ادعاهای درستی نیست. به اینها شارلاتانیزم گفته میشود یعنی از فضا استفاده میکنند و ادعاهای عجیب و غریب میکنند. بررسیهای ما نشان میدهد اتفاقا اینها افرادی هستند که تجربه 50 – 60 ساله هم ندارند و مشخصا سودجو هستند. این افراد بعضا به اندازه یک فردی که عطاری دارد هم دانش و تجربه ندارند. بسیاری از عطاریها منطقی و درست و در چارچوب قانون کار میکنند، البته برخیها هم هستند که خیلی از جاها میبینید که میگویند همه امراض را درمان میکنند و ادعاهای عجیب و غریب دارند و این شارلاتانیزم است وگرنه مثلا پیرزنی که در روستا که یک متد سنتی از اجدادش یاد گرفته و فعالیتی در این زمینه دارد، مشکل ندارد.
ما یک طب محلی داریم که مورد احترام است که برایش مالکیت معنوی قانونی درستی نگذاشتیم و این ایراد وارد است اما الآن در وزارت خانه آیین نامههایی تحت عنوان "خبرگان بدون مدرک" مورد بحث است که از آییننامه های چالشی بوده و مرتب رفته و آمده و وظیفه دولت است که اینها را ساماندهی کند و سره را از ناسره تشخیص دهد. اصلا سازمان بهداشت جهانی هم دولت ها را موظف کرده تا این موضوع را سامان بدهد. کسی که واقعا دانش بومی را انجام میدهد و کارش بی ضرر و بی خطر است و مشکلی ایجاد نمیکند باید با بقیه تفاوت داشته باشند. حکمایی هستند که دانشی از گذشتگانشان نسل اندر نسل به آنها رسیده که باید ساماندهی شوند و از این پتانسیلها استفاده کنیم و آن چیزی که به درد جامعه میخورد را بیاوریم و استفاده کنیم و چیزی که به درد نمیخورد را دور بیاندازیم و جلویشان را بگیریم. افرادی هستند که در زندگیشان یک گیاه ندیدهاند و تا دیروز لباس فروشی داشتهاند و امروز عطاری باز کردهاند و با ادعای درمان جمعیتی از مردم را گرفتار کردند که این شارلاتانیزم است.
سومین نکته مهم در این حوزه موضوع قانون است. ما خطکشی به نام قانون داریم که باید به آن وفادار باشیم و جاهایی از آن که ایراد دارد را درست کنیم. نمی شود بگوییم تفسیر به رأی میکنیم و هر کاری که دلمان خواست میکنیم. قانون، حیطه ورود افراد به حوزه سلامت را مشخص کرده و رشته آکادمیک طب سنتی بر اساس همین قانون نوشته شده و سازمان جهانی بهداشت هم معتقد است پزشکی که تخصص طب سنتی دیده و هم پزشکی امروز را بلد است از هر دو پتانسیل برای درمان استفاده کند بهترین مدل طب تلفیقی است.
*** الان برخی مدعی هستند که تعداد زیادی از بیماران کرونایی را با فلان دارو درمان کردهاند و ما مدام در فضای مجازی اینها را رصد میکنیم. بحث بنده این است که چرا این ادعاها راستیآزمایی نمیشود. اگر این ادعاها حقیقت داشته باشند میتواند کمک شایانی به کشور در خصوص حل بحران کرونا بکند و اگر ادعای آنها غیر واقعی است با آنها برخورد کند تا صدمهای به مردم نخورد.
زرگران: عدهای هستند که ادعای درمان میکنند؛ ادعای درمان راهکار دارد. برای این به کارآزماییهای بالینی ارجاع می دهیم تا اثربخشی آن ها را اثبات کنیم. سوال من این است که تا به حال این افراد به دانشگاه آمدند که بگویند میخواهیم کاری در دانشگاه انجام بدهیم. مثلا کسی ادعا دارد یک دارو دارد که نابینا را بینا میکند یا بارها افرادی آمدند و گفتند یک دارو دارم که مثلا سرطان را درمان میکند و وقتی می پرسیم دارویت چیست؟ میگوید نمی توانم بگویم؛ اولین اصل این است که باید ببینیم دارو چیست، شاید مرگ موش باشد. به چه اعتباری بگوییم اثر دارد. هیچ مرجع جهانی قبول نمیکند که یک داروی مجهول را روی بیمار امتحان کنند، چون ممکن است به بیمار ضرر برساند. از صد نفر که میآیند 95 نفر میگویند دارویی داریم که نمیگوییم چیست.
ادبیات ما یک ادبیات شکاکانه دانشگاهی است. هر فردی مراجعه کند میگوییم نمیدانیم و باید ببینیم چگونه است. فرد میگوید دارو روی پنج هزار نفر اثر داشته است؛ بعد میبینیم اصلا پنج هزار نفر در یک بیماری خاص نداریم. خیلی اوقات مطالب اغراقآمیز است. نمیگویم همه این گونه هستند. مشکل اصلی اختلاف ادبیات است. این افراد به گونهای صحبت میکنند که از اولش اعتماد نمیکنیم چون غلو میکنند. یک سری هم اصلا نمیگویند چیست و تعدادی هم هستند که میگویند ولی میبینیم دارو مشکل دارد. مثلا موردی داشتیم که گفتند که یک فرد به زخم بستر مبتلا بوده و دارویی را به او داده اند و خوب شده است. به ما زنگ زدند و گفتند آن را ثبت اختراع دانشگاه کنید. دارو را آوردند و دیدیم یکی از جزهایش جز معدنی سربدار بود. خب ما میدانیم سرب در بهبود زخم اثر دارد اما سرطان زاست و گفتیم این دارو امکان دارو شدن ندارد و اینگونه است. یعنی می خواستند ابرویش را درست کند چشمش را هم کور میکردند. به او گفتم این زخم پدرت را خوب می کند ولی یکی دو سال دیگر سرطان میگیرد، سرطان بگیرد خوب است یا زخمش دیرتر خوب شود؟! تعدادی از داروها به این خاطر خارج میشوند.
بحث بعدی موضوع افرادی است که سرشناستر هستند و ادعاهایی میکنند و اصلا دانشگاه را قبول ندارند. همیشه گفتیم اگر میخواهید بیایید داروهایتان را تست کنید و مستندات خود را نشان دهید. همینگونه نمیشود که بگوییم اگر فلان ماده را بجوید زخم معده شما خوب میشود. ما به مستندات علمی نیاز داریم و فرضیه میخواهد و باید یک ایده داشته باشد تا به او تعدادی بیمار داده شود که طب سنتیاش فلان را بالا میبرد و فلان را پایین میآورد و طب جدیدش فلان مولکول را دارد و فلان کار را انجام میدهد. خیلی اوقات ادعاهایی که می شود پشتش مستندات علمی ندارد و فرد دانشگاهی نمیتواند و اجازه ندارد روی بیمار امتحان کند. بیمار انسان است و حق ندارد بدون این که احتمالی از درمان وجود داشته باشد حتی روی حیوان کار بالینی انجام دهد. برای حیوان هم همین گونه است و اخلاق پزشکی دارد که میگوید حق ندارید مثلا بیشتر از هشت رأس رت در هرگروه در فلان موضوع تحقیقاتی استفاده کنید.
باید ایده منطقی پشتش باشد. سپس این ایده به کمیته اخلاق و شورای پژوهشی دانشکده و دانشگاه میرود و اساتید رویش نظر میدهند که آیا این ایده منطقی و عقلانی هست یا خیر. نه این که فردی بیاورند و بگویند دارو رویش جواب داده است.
نمیتوانیم بگوییم داروی شیمیایی بیمار سرطانی را قطع کنید و به او داروی گیاهی بدهید. فردی داشتیم که این را تجویز کرده بود و بیمار فوت کرده بود در صورتی که اگر همان داروی خودش را میخورد، نمیمرد. باید اینگونه باشد که داروی شیمیایی را بخورد و داروی گیاهی را در کنار داروی شیمیایی مصرف کند، اگر اثر داشت در مرحله بعد کارآزمایی بالینی های تخصصی تر را انجام دهیم. در نتیجه این تفاوت ادبیات بسیاری اوقات باعث می شود این دو گروه نتوانند کنار هم کار کنند. هر کسی که به ما مراجعه کرده در نهایت دو طرف به تفاهم نرسیدیم. یا نمیگویند دارو چیست یا میگویند و دارو عوارض دارد و نمیشود استفاده کرد. البته مواردی بوده که به تفاهم هم رسیدند و قرارداد محضری هم امضا کردند و استاد مربوطه گفته میخواهم بدانم اثر دارد یا ندارد و سختی و مشکلاتش را به جان میخرد و دارند کار را انجام میدهند که بعضیها به نتیجه رسیده و بعضیها به نتیجه نرسیده است.
دشمنی نیست و استقبال می کنیم ولی به شرطی که در قالب خودش قرار بگیرد. نمیتوانیم آن را در قالب خودش قرار ندهیم و بخواهیم چیزی که میخواهیم را به زور جلو ببریم. همه حرف این است که باید به این قالب مشترک برسیم.
تن ساز: در رابطه با آقای … و قضیه معروف جوش شیرین، ایشان نامهای به دکتر نمکی زدند مبنی بر این که یک سری شواهدی داریم که جوش شیرین موثر است و شاهدشان مقالهای بود که در آمریکا بر اساس چهار کیس رکورد چاپ شده بود که این چهار مورد هم جوش شیرین را به صورت بخور استفاده نکرده بودند و با نبولایزر استفاده کرده بودند. مطلب دیگر اینکه شواهدی از این طرف وجود دارد که اگر جوش شیرین را به صورت بخور استفاده کنند ممکن است مسمومیت بدهد. این یک فهم نادرست از یک مقاله غیرمعتبر بوده است. اصلا پژوهش برای این است که گروهی از افراد را که نماینده جامعه هستند را بیاورید و پیگیری کنید. همیشه میگوییم "تجربیات مطبی" ما را به اشتباه میاندازد چون نتایج خوب و مثبت یادمان میماند و میگوییم این دارو را دادیم و بیماران خوب شدند و تعدادی از بیمارانی که مراجعه نکردند و ما آنها را پیگیری نکردیم و از این روش درمانی عارضه دیدند، یادمان نمیماند؛ به همین علت پژوهش میکنیم. چون تعدادی که وارد مطالعه کردیم باید تا آخر پیگیری کنیم و در نهایت که گزارش میگیریم مشخص میکنیم چه تعدادی از این افراد بهبود یافتند و چه تعدادی از آنها عارضه داشتند. پس اگر دارو این مسیر را طی کرد قابل اعتماد میشود. چون مسیر طی نمیشود به دلیل ادبیات غیر مشترک که وجود دارد فکر میکنند قصد و غرضی در این زمینه هست ولی اینگونه نیست.
تقریبا هر روز نامههایی از افراد مختلف که به وزیر بهداشت یا جاهای مختلف وزارتخانه نوشتند و مرتبط با طب ایرانی است به دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت ارجاع میشود. ما یک آیتم برای ورود به این موضوع برای ادعاهای مختلف گذاشتیم و آن این است که 10 موردی از افرادی که پایلوت اولیه از آن بیماری هستند و ادعا میکنند با مستندات قبل و بعد بهبودی داشته بیاورند تا با هم صحبت کنیم. تا کنون حتی یک نفر به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و دفتر طب ایرانی مراجعه نکرده که این 10 نفر را بیاورند. مثلا برخی ادعا کردند قند یا زخم را خوب میکنند ولی قبل و بعدش را نیاوردند. تصویر قبل و بعد از زخم را نداشتند و میگویند زنگ زده و گفته خوب شده است؛ این اصلا برای جامعه علمی قابل پذیرش نیست و ما نمیتوانیم این را بیان کنیم. اگر این مسیر طی شود قدم بعدی همان بحث است و سوم این که قطعا ما این دانش را از افرادی که حمایت کردند و عطارها و حکمای شریفی بودند و این را نگه داشتند و آن را با موضوع شارلاتانیزم مخلوط نکردند به ارث بردیم وگرنه طب ایرانی در سالهایی که در دانشگاه تدریس نمیشد یا تدریس سینه به سینه نداشت مرده بود.
نکته دیگر در خصوص این افراد این است که گاهی برخی از این افراد برای دانش توانمندی، نوشتن پروپوزال، انجام کارآزمایی بالینی، نوشتن مقاله و طی کردن این مسیر هیچ ارزشی قائل نیستند و همین که پای میز مذاکره مینشینند، میگویند کل ایده و حقوق مادی و معنوی متعلق به فردی است که این ایده را داده در صورتی که اصلا این طور نیست و همه اینها در دنیا فرمول دارد. کسی که ایده را میدهد یک درصدی از حق را دارد. کسی که کار کارآزمایی بالینی انجام میدهد یک درصد دارد و برای همه اینها پیش بینی شده که چه کاری باید انجام شود. چون اینها با این متدها آشنا نیستند فکر میکنند استادی که کار کارآزمایی بالینی را انجام داده و شریک شده و درصدش تعیین شده در حقشان اجحاف کرده است.
*** آیا وزارت بهداشت از افرادی که ادعا دارند و بعضا کارهای خوبی انجام دادند مطالبه کرده است؟ در کرونا که همه کشور را درگیر کرده و به تعطیلی کشور هم فکر شده آیا نمی شد به هر طریقی ببینند این افراد چه کار می کنند؟
رضایی زاده: ما در ایران نقص داریم. در چین موسسه ای به نام ICMM وجود دارد که ساختمانی در کنار یک بیمارستان در یک محله فقیرنشین است. چینیها به طب بومی و طب مردمی و تجربیات مردمی و سوابقی که در کشورشان وجود دارد به عنوان یک ذخیره و گنجینه نگاه میکنند. کار این مرکز چیست؟ هر کدام از طبقات این مرکز یک تعریفی دارد. در طبقه اول تعدادی کارشناس نشستهاند که وظیفه شان این است که هر فردی ولو این که مجنون بود و به آنها مراجعه کرد و گفت فلان چیز برای فلان چیز خوب است یکی از برگههای حفظ مالکیت معنوی که آماده کردند به او میدهند تا مشخصاتش را بنویسد و به او میگویند هر وقت به نتیجه رسیدیم به شماره حسابت پول میریزیم. طبقه دوم این مرکز یک کتابخانه خیلی غنی دارد و که چینیها تمام منابع پزشکی سنتی خود را در آنجا گذاشتند و تعدادی از افراد با ذره بین فقط کتاب میخوانند و ایده استخراج میکنند. در پزشکی رایج، فرمولی وجود دارد که میگوید از هر 1000 ایده احتمالی که چیزی برای چیزی خوب است یک موردش درست در میآید. وقتی این را مبتنی بر طب بومی یا طب سنتی میکنید از هر 40 مورد یکی از آنها درست در میآید. این را کنار هزینههای بسیار گزاف تحقیق و توسعه طراحی و تولید دارو در دنیا بگذارید. هزینه طراحی و تولید دارو تا یک میلیارد و سیصد میلیون دلار است ولی این دارو بعد از مدتی به اندازه چند برابر فروش نفت ما میفروشد. در حوزه داروهای طبیعی این عدد 730 میلیون دلار است. طبیعی و عاقلانه این است که به سمت داروهای گیاهی میروید که از هر 40 تا یکی درست در میآید نه مدلی که از هر 1000 ایده یکی درست در میآید. طبقه سوم این مرکز فارماکولوژی و تکسیکولوژی است و همین طور بالا میرود تا به فرمول برسد تا ببیند میتواند چیزی از آن در بیاورد یا نه. وقتی به فرمول برسد آن را برای مرحله کارآزمایی بالینی به بیمارستان مجاور میفرستد. در طبقه آخر این ساختمان متخصصان اقتصاد و MBA نشستند و فکر میکنند که چگونه هزینهای که انجام شده و موفقیتی که کسب شده را برای کشور به پول و ثروت تبدیل کنند. این کار متولی دارد و متولیش آکادمی یعنی "فرهنگستان طب چینی" است. فرهنگستان طب چینی یک مرکز بیگ دیتا دارد و تعدادی ابر کامپیوتر در آنجا گذاشتند و در کشور چین یک سری نقاط پراکنده انتخاب کردند و این ابر کامپیوترها همزمان به 15000 مرکز وصل است و تمام نسخههایی که برای بیماریهای مختلف در چین دارد استفاده میشود را در آنجا رصد میکنند. برای این که بازار و کشت و برداشتش را بسنجند و گیاهی کم یا زیاد نشود و صادرات و واردات و دیگر مواردش را دائم پایش میکنند. این مرکز در چین متولی این ماجرا شده است. در ایران وزارت بهداشت متولی امر بهداشت و سلامت است ولی به مصادیق که میرسد ناظر میشود و متولی و متصدی نیست و میگوید به من چه و هر کسی مدعی است ثابت کند. میگوییم برای مردم آشفتگی روحی روانی ایجاد میکند و نظم اجتماع را به هم میزند اما میگویند هر وقت شاکی خصوصی داشت رسیدگی میکنیم.
یعنی نه به عنوان اهرم اجرایی میتواند کارش را درست انجام دهد و انجام میدهد که ذهن مردم آشفته نشود و نه میآید کمک کند و جلویش را بگیرد و بگوید بگذارید ترایال کنم ببینم اثربخش است یا نه. موضوع جوش شیرین به قدری حساس شد که ما هم سر و تهش را درآوردیم و با اساتید شیمی مطرح کردیم و دیدیم ماجرایی که وجود دارد با نبولایزر است. در نبولایزر ماده در مولکول آب مینشیند و به عنوان حامل آن را به داخل میبرد. جوش شیرینی که در آب میریزیم در جا با اولین جوشی که میخورد، تجزیه میشود و چیزی که بالا میرود فقط آب است و هر اثری که دیده میشود اثر آب جوش است و نه اثر جوش شیرین. احتمالا آب خالی هم همان است و بابونه هم بریزیم باز هم همین است و فرقی نمیکند.
خاطرم هست سال 1391 یا 1392 پیش حضرت آقا یک سخنرانی داشتم. اولین سالی بود که شرکتهای دانشبنیان و معاونتهای ریاست جمهوری را پیش حضرت آقا بردند و من در این حوزه سخنرانی کردم و این پیشنهاد را دادم و گفتم خیلی از این افراد تجربیاتی دارند که با خود به زیر خاک میبرند و دارند میمیرند، باید معلوم شود چه کسی متولی آنهاست. همان موقع یک ستاد کوچک در دانشکده درست شد و من دبیرش شدم. فردی آمد و گفت من یک کپسول دارم که رنگ چشم بچه را داخل شکم مادر تغییر میدهد. یکی دیگر گفت یک کپسول دارم کلیه در میآورد و کسی که کلیه ندارد یا عمل کرده اگر این کپسول را بخورد کلیه در میآورد(کلیه در بدنش رشد میکند!!!). یکی دیگر کپسول سرطان داشت. اساتیدی داریم که سالها استاد ما هستند و در دانشکدههای ما درس میدهند و توانستیم با آنها ادبیات مشترک پیدا کنیم و داروهایشان ترایال شد. الان دارونامه طوبی همهاش داروهای استاد ناظم است و تقریبا 90% این داروها مجوز گرفتند و وارد بازار شدند. من به این قائلم که در ایران به چنین مرکزی نیاز داریم.
کتاب مفتاح الطب و منهاج الطلاب نوشته مرحوم علی بن هندوجانی است و استاد دکتر محقق و مرحوم دانش پژوه آن را تصحیح کردند و انجمن آثار مفاخر فرهنگی ایران آن را سالها پیش چاپ کرد. این نویسنده همان موقع در آن کتاب نوشته کسانی که کار پزشکی میکنند چند دسته هستند؛ یک سری اصحاب الحیل، یک سری اصحاب تجربه و یک سری اصحاب قیاس هستند. مرحوم علی بن عباس اهوازی که هم شأن و هم دوره ابن سینا است جمله خیلی سنگینی میگوید که هیچ جایی در طب برای حدس و گمان وجود ندارد. مقالهای داریم که میگوید ابن سینا پایه گذار ترایال در دنیاست و پیش از او رازی است. یعنی مفهوم ترایال که الآن داریم انجام میدهیم رازی و ابن سینا انجام میدادند و ما به طب سنتی تحمیل نکردیم و خود حکما این کار را میکردند. این حکما در انتهای اغلب کتبشان فارغ از بحث اخلاقی میگویند: «خدا پدر و مادر کسی را بیامرزد که حرفهای مرا بخواند و نقد، تجربه و رد کند». رازی در مقدمه کتاب الشکوک در رد جالینوس میگوید اگر جالینوس الآن زنده بود از من به عنوان شاگردی که اشکالات کارش را گفته تشکر میکرد.
واقعیت این است که برخی ظاهرا سرشناس در حوزه طب سنتی علاقه دارند و اقداماتی میکنند که بیشتر دیده شوند و با متفاوت حرف زدن در کانون توجهات قرار بگیرند که مثالش نعل اسب است. ما در طب ایرانی حسوم(وسیلهای کفگیر شکل که در ظرف غذای در حال جوشیدن قرار میگیرد) داریم و نعل اسب نمیگوییم و نعل اسب در غذا نمیاندازیم. ماجرای نعل اسب زرنگیهای منفی همین افراد منتسب به طب سنتی بود. سالها پیش در کشور پرو، مکزیک و برزیل دیدند بچههایشان دچار فقر آهن هستند و حساب کردند با وضعیت فقر و سرانه بهداشت و درمان کمی که دارند اگر بخواهند قرص آهن بخرند بدبخت میشوند و دیده بودند مردم قدیمیشان مثل ما حسوم داشتند و در همین راستا فردی یک ماهی فولادی خیلی زیبا تحت عنوان ماهی خوشبختی(لاکی فیش) درست کردند و به خانوادهها دادند و گفتند وقتی غذا درست میکنید این ماهی را در آن بیاندازید و شرکتی که بعدا این را توسعه داد سودش را در پکیجی که ماهی در آن بود برد و یک فرچه در آن پکیج قرار داد و آموزش دادند که هر بار ماهی را در میآورند با آن تمیزش کنند و فقر آهن در این کشورها ارزان و رایگان(با یک دلار) بدون قرص، کپسول و آمپول از بین رفت. حسوم ما را که در فرهنگ بومی خودشان داشتند را مورد استفاده قرار دادند. اما … با اینکه می دانست در فرهنگ طب سنتی ما حسوم وجود دارد و ماجرای ماهی خوشبختی را هم می دانست فقط برای موج سواری از عبارت نعل اسب استفاده کرد تا موج درست کند و اصلا هم برایشان مهم نبود که این موج منفی است یا مثبت، فقط موج سواری میکنند.
***با توجه به این که در وزارت بهداشت جریانی منفی طب سنتی بسیار قدرتمند است تمایل ندارد که طب آکادمیک سنتی پا بگیرد، آیا امید داشته باشیم یا خیر؟
رضایی زاده: ما امیدواریم. بنده از 18 سال پیش که شروع کردم این قضیه دائم رو به رشد و ترقی بوده است.گزارشی که امروز در هیئت رئیسه دانشگاه داشتیم مبنی بر این بود که یکی از صعودیترین شیبهای تولید علم و مقاله در سطح دنیا متعلق به دانشکده طب سنتی است در حالی که دانشکدههایی داشتیم که افت یا شیب کند داشتند. اگر شرایط بهتری بود و اگر همدلیها بیشتر بود و اگر سند گیاهان دارویی و طب سنتی که سال 1392 شورای انقلاب فرهنگی به عنوان یک قانون مصوب کرده اجرا میشد وضعیت به مراتب بهتر بود. به صراحت اعلام میکنم که هیچ کدام از بندهای این سند که مجریاش وزارت بهداشت، معاونت ریاست جمهوری و ستاد گیاهان دارویی و طب سنتی بوده اجرا نشده است. سیاستهای مقام معظم رهبری که ابلاغ شد مهمترین حسنش این بود که ما را به عنوان لکه ننگ از دانشگاه بیرون نکنند چون صراحتا گفتند این دانشکده ها(طب سنتی) لکه ننگ دامن دانشگاهها هستند در حالی که حضرت آقا سال 1389 فرمودند "یکی از دوستان اشاره کردند دانشکده طب سنتی تشکیل شده و این برای من یک مژده است." دولت جدید بر سر کار آمد تمام مصوبات دولت قبلی را خصوصا در حوزه طب سنتی باطل کرد. تنها چیزی که ما را نجات داد این بود که یک هفته قبل از شورایی که میخواستند برای تعطیلی تصمیم بگیرند سیاستهای کلی سلامت ابلاغ شد و بند 12 آن موضوع احیای طب سنتی بود و این موضوع هم به ما کمک کرد. اگر این نامهربانی ها نبود سرعت و خروجیمان خیلی بیشتر بود. دانشکده ما از سال 1392 شروع به گرفتن هیئت علمی کرد و دانشجویانی که فارغ التحصیل شدند هیئت علمی شدند و تاکنون در دانشگته علوم پزشکی تهران 15 نفر شدیم و همه هم جوان و کم تجربه هستیم. این دانشکده تاکنون 529 مقاله تولید کرده است. خب تولید علم دیگر چیست و باید چه کار میکردند که نکردند؟! توانستیم تعدادی دارو را ترایال کنیم و مجوز گرفتیم و الآن دارو تولید شده و در بازار و در دست مردم است و اینها نتیجه کارهایی بوده که علیرغم نامهربانی ها در دانشگاه انجام دادیم. نامهربانی حداقلش این است که هیچ حمایت یا کاری نشده و سند اجرا نشده و نمی دانیم متولیش کیست و چه کسی باید برود دنبال این که سند اجرا شود. حداقل میدانم احتمالا بسیاری از افرادی که در آن دبیرخانه هستند به عنوان شخصیت حقیقی و حقوقی همدیگر را نمیشناسند و همدیگر را ندیدند. در یکی از جلسات شورای سیاستگذاری قبلی جلسه که تمام شد یکی از مسئولان ارشد از من پرسید فردی که کنار شما نشسته بود و حرف می زد که بود؟! او دبیر ستاد بود و این فرد او را نمی شناخت و این خیلی عجیب است. اگر با این داستان قدری همدلانهتر، علمیتر و منصفانهتر برخورد شود خروجیهای ما میتواند خیلی بیشتر از این باشد و منفعتی که میتواند به مردم برساند بسیار زیاد است.
زرگران: تقابل بین طب سنتی و پزشکی مدرن در بدنه علمی وجود ندارد. شاید در وزارت بهداشت نامهربانی هایی میشود ولی در بدنه علمی ما با اساتید گروههای بالینی تفاهم خیلی خوبی داریم و با برخی از آنها مقاله نوشتیم و با گروههای مختلف کار کردیم و این تفاهم علمی در بدنه علمی وجود دارد و طب سنتی و مدرن مثل چند جزیره نیست که هر یک جزیره دیگری را بزند. در بدنه علمی اختلافمان حداقلی است چون بحث علمی مشخص است و مستندات و کار علمی و صبغه پژوهشی افراد هست. درگیری ها و مشکلات در فضای دیگری است که شاید چندان موضوع علمیاش پر رنگ نباشد و باید از جانبهای دیگر آسیبشناسی شود که دلایلش چیست وگرنه وقتی ما کار پژوهشی میکنیم فقط خودمان نمینویسیم و در اکثر کارآزمایی های بالینیمان از همکاران تخصصی بالینیهای دیگر استفاده میکنیم و شرایط هم خوب است و در یک فضای بسیار صمیمی علمی دو طرفه است و گفتمان علمی صورت میگیرد.
*** الان برخی شبهه وارد میکنند که کرونا یک بیماری جدید است و چه ارتباطی میتواند با طب سنتی داشته باشد؟ پاسخ شما چیست؟
زرگران: پزشکی یک علم داینامیک است. این تفکر دقیقی نیست که طب سنتی اختصاص به این دارد که فقط ببینیم ابن سینا چه گفته و هر چه که گفته اگر در بیماری زمان خودش بوده از آن کمک بگیریم و اگر نبوده که هیچ. پزشکی یک علم داینامیک است و با بدن انسان سروکار دارد و در طول زمان تکوین پیدا کرده است.
***بالاخره این یک ویروس جدید است.
رضایی زاده: خوب جدید باشد پزشکی پزشکی است و داینامیک است. بنده سال هاست دارم روی عوارض رادیوتراپی در سرطان کار میکنم و سوال همه این است که مگر زمان ابن سینا رادیوتراپی بوده است؟! این کتاب ها به ما اصول فکری میدهد و در کتابها اصول اجتهاد دارد. بسیاری از مردم کتابهای داروهای بزرگان ما را میشناسند در حالی که اینها مبانی دارند. کتاب قانون یعنی نظاممند و قانونمند کردن آموزش پزشکی و به این دلیل اسمش را قانون و دیگری را شفا گذاشته است. بوعلی در قانون اصول تفکر در طب را نوشته است. من مثلا سعی میکنم به جای او فکر کنم که اگر ابنسینا یک عارضه رادیوتراپی را میدید چطور آن را تحلیل میکرد. من روی این کار هفت مطالعه phd انجام دادم و در یکی از آنها تطیق دادم که عوارض ناشی از رادیوتراپی در بدن انسان چه میشود و تحلیلش در طب ایرانی چه میشود و بر اساس این تحلیل، دارو انتخاب کردم و بر مبنای این داروها به 43 دارو و گیاه رسیدم. در همی راستا مثلا میخواهم این دارو به مجرای ادراری بیمار برسد چون دچار سوزش ادرار ناشی از رادیوتراپی سرطان پروستات شده حالا من باید چطور این دارو را که خوراکی است ترکیب کنم که به آنجا برسد. حالا همین دارو را میخواهم در موکوزیت دهانی ناشی از سرطان سر و گردن استفاده کنم حالا باید چه کار کنم. بخشی از آن را روی خشکی دهان بردم و خشکی دهان را با هایپوزالیکس فرانسوی مقایسه کردم و دیدم داروی من موثرتر است و استاد مربوطه به من میگوید غدد بزاقی بیمار من در جلسه 3-4 رادیوتراپی نابود میشد و حالا با داروی شما آب از دهان بیمار میچکد، وقتی بیمار غده بزاقی ندارد داروی شما آب را از کجای بیمار در میآورد و توضیح میدهم مکانیزم اثر این گونه است و دارم روی مخاط و حجم مایع بین سلولی کار میکنم و این باعث میشود مخاط مرطوب شود و اصلا کاری با غده بزاقی ندارم یعنی یک تفکر، مکانیزم و مسیر دیگری را دنبال میکنم.
پزشکی جدید سال هاست دارد یک اشتباه بزرگ میکند وقتی با یک بیماری مواجه میشوید حداقلش این است که با یک مثلث رو به رو میشوید که یک ضلعش عامل پاتوژن یا مهاجم است و یک ضلعش محیط است که الآن موضوع ماسک و دستکش و الکل میشود و پزشکی رایج هیچ وقت به این یکی که میزبان است فکر نمیکند و این آدم است. این که قرار است پاتوژن را بپذیرد قرار است چه واکنشی نسبت به مهاجم بدهد و این چیزی است که ما به آن توجه نداریم. بخشی از آنچه که بزرگان و حکما و اطبای ما در طب ایرانی ورود کردند موضوع کشتن ویروس یا کرونا نیست بلکه میگویند چطور سیستم ایمنی را تعدیل یا تقویت کنند. در همه اپیدمیها همهگیری ها و پاندمی ها در دنیا همیشه این بوده و وقتی یک بیماری میآید همه نمیگیرند و آدمها با هم فرق دارند. الان هم هر روز یک اطلاعاتی میآید مثلا آنهایی که ژن فلان دارند مقاومتشان بیشتر است یا کمتر است یا میمیرند یا نمیمیرند. عامل بدن خودمان به عنوان میزبان در پزشکی رایج همیشه مغفول بوده و هنوز هم مغفول است. در طب سنتی خیلی از حرفهایی که می زنیم بر میگردد به این که سیستم ایمنی فرد را قوی کند تا با احتمال کمتری مبتلا شود یا اگر مبتلا شد راحتتر بتواند درمان شود و عوارض کمتری داشته باشد.
*** اولین چیزی که در طب سنتی از آن صحبت میکنند این است که مزاج فرد چگونه است و بر اساس آن میگویند در آن لاین درمان شوید. الآن که کرونا آمده آیا تحقیق کردید که ببینید کرونا روی فلان طبع بیشتر یا کمتر اثر دارد؟
رضایی زاده: بله. هم با دوستان خودمان و هم در تعاملی که با چینی ها داشتیم مهمترین مطلبی را که رصد میکردیم تعریف ماهیت بیماری بود ولی این در ذهنتان باشد که لزوما نه همه بیماری ها، نه همه عوارض را در طب سنتی با مزاج درمان نمیکنیم. قرار نیست طب سنتی زندگی مردم را کوفتشان کند و قرار است زندگیشان را تسهیل کند. در مورد ماهیت بیماری و واکنش آن در انسانها تقریبا بین همه اساتید طب سنتی و اطبا و حکمای چینی آنچه که قائل بودیم این بود که ماهیت بیماری وقتی فرد بیمار میشود به شدت گرم است و به همین خاطر مرتب میگفتیم به مردم نگویید سیر و زنجبیل بخورند و اگر کسی مبتلا باشد با این کار اذیت میشود. چینیها هم به هیچ عنوان از سیر استفاده نمیکردند و زنجبیل را با دز خیلی پایین برای تقویت گوارش استفاده میکردند چون میگفتند بدن باید با این ویروس مبارزه کند، بایستی گوارش و کبدشان تقویت شود.
پیش فرض ما این بود کسانی که زمینه امتلاء و زمینه بدترین علائم را دارند افرادی هستند که امتلاء دارند یعنی انباشتگی بدن از اخلاط خوب و بد. در نشانههایش هم دیدیم کسانی که چاقی مفرط داشتند به دردسر بیشتری افتادند. یعنی یا کسانی که امتلاء داشتند یا غلبه بلغم (افرادی که اخلاط سرد و تر در بدنشان انباشته باشد) که علائم تنفسی در آنها خیلی بارز است یا دیابتی ها و فشار خونی ها شامل اینها میشدند. ما به همین خاطر مصرف گرمی بیش از حد را برای کسانی که مبتلا بودند فارغ از سیستم ایمنی واقعا به صلاحشان نمیدانستیم چون می توانست علائمشان را تشدید کند ولی تقریبا جمعبندی ما و چینیها مشترک بود و به جاهایی رسید که در ویدئو کنفرانسها عکس بیماران و زبانشان را میگذاشتیم و آنها تحلیل میکردند و افراد ما هم تحلیل میکردند و اینها را با هم مقایسه میکردیم ببینیم فارغ از این که نبض بیمار را کسی نگرفته آیا با تحلیل زبانشان به یک وجه و تحلیل مشترک میرسند که دقیقا میرسیدیم.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار
اخبار کسب و کار