Categories: فرهنگ و هنر

خاطره جالب میثم مطیعی از چوپانی که میخواست شهید مدافع حرم شود

به گزارش مشرق، میثم مطیعی، مداح اهل بیت در صفحه اینستاگرام خود نوشت: بیش از هر کسی، منبری‌ها و مداحان و شعرا و خادمان امام حسین(ع) در هیأت‌ها می‌فهمند برگزار کردن مراسم دهۀ اول محرم یعنی چه!

منبری و مداح می‌داند که از چهارپنج ماه قبل از دهۀ اول بایدمشغول آماده کردن کارهایش باشد؛ از تهیۀ محتوای منبر بگیر تا جمع‌آوری شعر و مطالعۀ مقتل و ساختن لحن(سبک) و جهت‌گیری مضمونی و…دائماً هم باید با شاعر و سبک‌ساز رفت و برگشت انجام داد و جلسات محتوایی برگزار کرد.

از سوی دیگر خادمان هیأت هم چندماه قبل از محرم باید مشغول برنامه‌ریزی و طراحی باشند؛از آماده‌سازی مکان برگزاری بگیر تا هماهنگی انتظامات و فضاسازی و یافتن بانی ‌خیر و تهیۀ سیاهی‌ها و صوت و رفع مشکل پارکینگ و خلاصه هرچیزی که به نوعی اسباب راحتی حال مستمع باشد؛ مستمعی که درواقع زائر امام حسین(ع) است.

مرحله نهایی آماده شدن برای محرم، رسم نانوشته‌ای است که میان مداحان و شعرا وجود دارد، که بعد از عیدغدیر دیگر نمی‌توانی پیدایشان ‌کنی. می‌روند جاهای دور، روستاهای دورافتاده، گوشه‌ای فارغ از شلوغی‌ها و هیاهو؛ تاخود را برای محرم آماده کنند، تمرین کنند، سبک بسازند، خلوتی کنند با خود و مدد بگیرند از خدا و طلب توفیق کنند برای نوکری.

سال گذشته بود که قبل ازمحرم بایکی از رفقای کارگروه محتوایی هیأت، رفتیم به یک روستای ساده وخیلی دور. رسیدیم به تک‌خانه‌ای کنار زمین‌های زراعی. با استقبال گرم اهالی خانه و به اصرار ایشان مهمانشان شدیم. شام مختصری مهیا کردند که مثل خودشان ساده و باصفا بود. جوانی چهارشانه و قوی‌هیکل هم سر سفره نشسته بود. شغلش چوپانی بود. از نگاهش می‌شد فهمید حرفی در دل دارد. من را صدا کرد. آن روزها پایم را عمل کرده بودم. عصازنان باهم رفتیم در دل تاریکی دشت. گفتم بفرما.

هنوز سردار شهید نشده بود. گفت:«می‌شه برام یه کاری کنی برم سوریه، مدافع حرم بشم؟» گفتم:«من شکر خدا هیچ‌جا رئیس نیستم، فقط یه معلمم، ولی اگر کمکی ازم بر بیاد دریغ نمی‌کنم». یک سؤال کردم که جوابش هنوز در گوشم زنگ می‌زند؛ و چه خوب شدکه پرسیدم. گفتم:«براچی می‌خوای بری سوریه؟»

گفت:«بالا رو نگاه کن. این آسمون پرستاره رو ببین». آسمان مثل فرشی سیاه پر از گل‌های سفید بود. گفت:«من هرشب که تو این دشت می‌خوابم، از زمین به این ستاره‌ها خیره می‌شم. خیلی از این پایین به آسمون نگاه کردم. دیگه می‌خوام برم بالا…از پیش ستاره‌ها اهل زمین رو تماشا کنم. ببینم از اون بالا دنیای مردم چه شکلیه؟»

در دلم به او غبطه خوردم و از نگاه بلندش حیرت کردم و با خود گفتم مگر می‌شود زیباتر از این میل به جاودانگی و تعالی را شرح داد؟

موتور جستجوی avalkhabar

Share
Published by
موتور جستجوی avalkhabar

Recent Posts

استخدام ۷ عنوان شغلی در تجارت نوین سیاره درخشان در تهران

استخدام تجارت نوین سیاره درخشان تجارت نوین سیاره درخشان جهت تکمیل کادر خود در استان…

2 ساعت ago

استخدام تکنسین داروخانه و نسخه پیچ در تهران

استخدام داروخانه شبانه روزی دکتر کریمی نژاد داروخانه شبانه روزی دکتر کریمی نژاد در استان…

2 ساعت ago

استخدام حسابدار ارشد در صنایع خورشید پارسیان در البرز

استخدام صنایع خورشید پارسیانصنایع خورشید پارسیان جهت تکمیل کادر خود در استان البرز از افراد…

2 ساعت ago

استخدام بازاریاب و ویزیتور در پخش اطلس بنیس در ۱۲ استان

استخدام پخش اطلس بنیس پخش اطلس بنیس جهت تکمیل کادر خود در استان های تهران،…

2 ساعت ago

استخدام طراح صنعتی در کنترل سیستم ابزار نوین از تهران و البرز

استخدام کنترل سیستم ابزار نوین شرکت کنترل سیستم ابزار نوین جهت تکمیل کادر خود از…

2 ساعت ago

استخدام اساتید مجرب و حرفه ای کودک 7 تا 12 سال (شعبه مرکزی) از کل ایران

استخدام مرکز تخصصی زبان انگلیسی ایران اروپا موسسه زبان ایران اروپا یکی از بزرگترین و…

10 ساعت ago